علی و امیدعلی و امید، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

علی و امید کوچولوهای88

منتظر اتفاق خوب

تولد خاله و یه روز جمعه..

سلااام خوشگلای مامان .. حالتون خوبه ؟ دماغتون چاقه ؟؟ یه سلااام هم به همه ی دوستای گلم که به ما سر میزنند ... خوبید که انشاالله؟؟؟ خوب چند روزه که میخوام بیام آپ کنم که فرصت نمیشه و الان گفتم بیام و چندتا موضوع رو با هم براتون بنویسم روز سه شنبه تولد خاله زینب بود و منم براش یه کیک درست کردم ( که البته با هنر نمایی اقا امید طرح روش خراب شد )و کادو گرفتیم و رفتیم خونه ی مامان گیتی .. مثلا میخواستیم سورپرایزش کنیم که مامان گیتی کیک و لو داد و امیدم کادو رو ..علی و امید رفتن کادو رو دادن به خاله شون و بعد از چند دقیقه اینور و اونور کردن دیگه امید نتونست طاقت بیاره و دست کرده تو کادوئه میگه خاله باز کن ببین توش پیرهنه بعدشم فهمید که سو...
28 ارديبهشت 1392

پارک..

سلااام به همه ی دوستای گلم .. سلام به گوگولیای خودم .. خوبید عزیزای من ؟؟؟ امیدوارم که همیشه سلامت باشید تو فصل بهاریم و ماه خیلیییی خوب اردیبهشت .. که واقعا هم هواش یه جوارایی مثل بهشت میمونه .. هوای فوق العاده و خوب و خنک و دلچسب ما هم از فرصت نهایت استفاده رو میکنیم و با هم دیگه زیاد میریم بیرون .. توی این چند وقت شاید بشه گفت که هر روز باهم پارک رفتیم و شماها هم تا تونستید بازی کردین .. وقتی میریم پارک انقدر بهتون خوش میگذره که دیگه دلتون نمیخواد بیاید خونه ... هفته ی پیش بابایی از ماموریت برگشت و واسه ی شما دو تا ماشین کنترلی خرید .. شما دوتا هم عین فرشته ها انقدر خوشحال شدین که خدا میدونه ... البته نا گفته نماند که دلتون ...
17 ارديبهشت 1392

عقد کنون عمو هادی..

سلااام به همه ی دوستای خودم .. یه سلام هم به گوگولیای خودم .. خوبید همگی ان شالله ؟؟ امیدوارم سالم و سلامت در کنار خانواده هاتون روزهای خوب و خوش و سپری کنید یه چند وقتیه که درگیر مراسم عقد عمو هادی بودیم و وقت نشده بود که بیام و براتون بنویسم .. خدا رو شکر به خوشی و میمنت عقد کنون عمو هادی هم برگزار شد ... من بازم به عمو هادی و زنعموی جدیدتون تبریک میگم .. امیدوارم همیشه زیر سایه حق زندگی خوب و خوشی داشته باشن .. توی پست قبلی گفتم که عفونت گلو داشتم و دوستای گلم جویای حالم بودن .. از همشون ممنونم .. خدا رو شکر خوب شدم و دیگه مشکل خاصی نیست خبر بعدی اینکه فردا هم بابا رضا داره میره ماموریت و ما یه چند روزی مهمون مامان گیتی می...
8 ارديبهشت 1392
1